اتوماسیون کار و فناوری از لحاظ تاریخی، ترسهایی را در مورد تأثیر این فرآیندها بر اشتغالِ صنعتی ایجاد کرده است. به طور خاص، از زمان انقلاب صنعتی، بحثها در مورد تأثیر پیشرفتهای تکنولوژیکی بر تولید کالاها، به زیان کار سنتی، تا حدی شدت یافته که تبدیل به یک جنبش شده است. از سویی با بازگشت به ۲۰۰ سال قبل، ما گرایشهای متضاد مانند لودیسم و ماشینگرایی را مییابیم که در پیشبینی آیندهی کار از زمانِ معرفی ماشینها در فرآیندهای تولید با هم تضاد داشتهاند. با این حال و با وجودِ گنجاندن خطوط بستهبندی، ماشینآلات سنگین یا رایانهها در کارخانههای چاپ، بستهبندی و این اواخر در صنعت لیبل که جایگزین کار فیزیکی و محاسباتی انسانی شدهاند، تعداد افرادی که توانستهاند وارد بازار کار شوند طی ۲۰۰ سال«البته با کمی نوسان» و تعداد و تنوع مشاغل رو به افزایش بوده است که میتوان آن را به عنوان یک فرآیند «تخریب خلاق ـ نوآوری تحولآفرین» در امتداد خطوط شومپیتر«حذف سیستمهای قدیمی و جایگزینی قالبهای نوآورانه جدید در مدت زمانهای مشخص» توصیف کرد.
علاوه بر آن، اگر تقویم را به سمت دهه ۲۰۱۰ بچرخانیم، میبینیم که یک محرک اتوماسیونی در حال ظهور است که هشدارهای جدیدی را در مورد خطرات بالای بیکاری تکنولوژیکی اعلام میکند. فناوریهایی که با هدف ماشینیسازی چرخههای تولید توسعه مییابند و هوشهای مصنوعی و روباتهایی با دقت بالا هستند که چرخههای تجاری پایه و اساس نظریه رشد اقتصادی را که بر اساس نوآوری و خلاقیت بنا شده، شکل میدهند و در کشورهای توسعه یافته، میتوانند ۴۷ درصد از مشاغل را طی چند دهه کاملاً اتوماتیک و ماشینی کنند. موضوعی که از سال ۲۰۱۷ تاکنون، بحث در مورد آن، تفاوتهای مهمی را به پیشبینیهای انتظاری اضافه و روایتهایی را ایجاد کرده که مبنای آنها نیازها و سیاست عمومی اقتصادِ کار است و بر اساس جغرافیا و منطقه به منطقه، تفاوتهای شاخصی را به ویژه در شوکدهی به اکوسیستم مالی به وجود میآورند.
به استناد آیندهنگریهای پژوهشی، به زودی، تعدادی از مشاغل کاملاً خودکار و ماشینی خواهند شد، جایگزینی وظیفهی شغلی از انسان به روبات و نرمافزارهای هوشمند میرسد و مشاغلِ خاص و اثرگذار بر تولید ناخالص ملی مانند صنعت چاپ، کاملاً متحول میشوند. این مشاغل در فرآیند سیستماتیک تکنولوژیکی، به کارگرانی نیاز پیدا خواهند کرد که دارای قابلیت انعطافپذیری، هماهنگی، همسویی و ادغام با ابزارهای دیجیتال و خودکارسازی سیستمی باشند و جایی که یکی از مفاهیم اصلی آموزش حرفهای و ارتقاء مهارت، یعنی تخصص محوریِ فناورانه ورود پیدا میکند بتوانند کار خود را حفظ کنند. در واقع آنها برای بقاء شغلشان در برابر آموزش در سطوح بالا که بدان «ارتقای سطح مهارت» گفته و گاه وارد حوزه علوم روباتیک« الکترونیک (شامل مغز روبات)، مکانیک (شامل بدنه فیزیکی روبات) و نرمافزار (شامل قوه تفکر و تصمیمگیری روبات)» میشود، باید دارای توانایی عدمِ مقاومتِ غیرهوشندانه باشند و منعطف عمل کنند. بماند که این موضوع برای تمامی مشاغل مصداق ندارد و جواب نمیدهد.
برخی از بخشهای صنعتی حتی در حوزهی چاپ و بستهبندی وجود دارند که اگر روباتها، کارفرما نیز شوند باز نمیتوانند جای انسانها را بگیرند چون نوعِ کار، نیازمند مهارتهای خاصِ انسانی است و بدون انسان امکان انجام آنها وجود ندارد. از این حیث و در یک تعبیر کلی، اگرچه روباتها، نرمافزارهای هوشمند و اتوماسیونهای صنعتی، به طور سیستماتیک، در تخصص، خلاقیت و مهارتهای شغلی ارزش خلق میکنند و امکان مقابله با مشکلات پیچیده و تولید محصولات و خدمات جدید را به جامعه صنعتی میدهند، اما هنوز روباتها نمیتوانند به صورت ۱۰۰ درصد کار اجباری و بیکاری تکنولوژیکی را باعث شوند. چون روباتهای کنونی هنوز از نظر توانایی در تشخیص مسائل بسیار محدود هستند. ارتباطات آنها اغلب شکننده است. زمان زیادی برای ساخت روباتهای جدید لازم است. فرآیندهای اتوماسیون به تعدادی از متغیرهای غیرفناورانه مانند سرعت پذیرش فناوری در یک اقتصاد، توافقات اجتماعی چند جانبه و گفتمان صنعتی وابسته است و از اینرو پذیرش گسترده روباتها مستلزم ادغام طبیعی آنها در دنیای انسانهاست.
مضاف بر آن، مطالعاتی وجود دارند که طبق رابطهی بین روباتها و کاهش نسبت اشتغال به جمعیت «درموقعیتهایی با وظایف معمول و قابل کدگذاری» و دستمزدها در صنعت چاپ و لیبل نشان میدهند: تعداد روباتها تا سال ۲۰۲۵ چهار برابر میشود اما، شاهد کاهش یک درصدی نسبت اشتغال به جمعیت و رشد کمتر دستمزد بین ۱٫۳ تا ۲٫۶ درصد خواهیم بود، که بنا بر تأئید پورتال تحلیل و تفسیر سیاست مبتنی بر تحقیق توسط اقتصاددانان برجسته«VoxEU» این تأثیرات با آنکه قابل توجه است اما به استثنای کشورهایی چون آمریکا و آلمان، به صورت جدی بر نیروی کار جهانی تأثیر نمیگذارد و در کشورهایی که نقش انجمنهای تجاری و اتحادیههای کارگری برای کاهش این فرآیند از حیث اجتماعی کلیدی است، با وجود شواهدی از کاهش کیفیت شغل و نابرابری بیشتر درآمد در بخشهای تولیدی و خطر بیکاری فناوریهای جدید باعث از بین رفتن کامل مشاغل نخواهند شد.
بدینجهت و با آنکه خطر فعلی اتوماسیونسازی، مبتنی بر هوش مصنوعی و روباتهایی با دقت بالا، جایگزینی مهارتهای شناختی را مانند قبل تهدید میکند و سطح مشخصی از هشدارها و حتی بیشتر از انقلابهای فناوری قبلی بروز یافته، ولی از منظر آموزش حرفهای یک دستورالعمل شفاف و روشن را تبیین میکند: ارتقاء مهارت، مهارت مجدد و به ویژه آموزش مهارتی نسلهای جدید برای حرکت در بازار کار ِ همواره در حال تغییر، نجاتبخش دنیای انسانی در بازارهای تجاری و کسب و کار است و کمک میکند بیکاری تکنولوژیکی، اقتصادِ کار را اسیرِ روباتهای ساخت انسان نکند.
*مترجم: آسیه اسدپور، مدیر ارتباطات راهبردی و بینالملل آنیلپک