دیگر مشکل فقط ناترازیها نیست. ما عملا با کمبود شدید انرژی روبهرو هستیم. زمستان موعود هم شروع شده است و صنایع حالا نه برق دارند و نه گاز و این به معنای مرگ تولید است. در تابستان، به صنعتگر گفته شد، قعطیهای پی در پی برق، به خاطر بالا بودن سرانه مصرف است و کمی با دولت کنار بیایند تا مشکل حل شود؛ و کنار آمدند. در روزهای گرم سال، دو روز قطعی برق به سه روز تبدیل شد و گاه از عصرها تا زمانی نامعلوم برق شرکتها را قطع کردند. تولیدگننده و صنعتگر هم که نه دستش به جایی میرسید و نه زورش؛ قانع ماند تا با یک سوم ظرفیت هم که هست، دوام بیاورد. اما حالا باز هم باید تاوان دهد.
اینبار مشکل برق و گاز در زمستان یقه صنعت را سفت چسبیده است. دقیقتر بگویم، از روزهای گذشته، این اتفاق تلخ آغاز شده است. مشکلی که خبر از بحرانی بزرگتر میدهد: «نیروگاهها دیگر سوختی ندارند که از طریق آن برق تولید کنند!». کمااینکه، مصطفی رجبیمشهدی، مدیرعامل توانیر، هفتم آبانماه به خبرگزاری مهر گفته بود: «در حال حاضر تنها ۴۰درصد از مخازن سوخت نیروگاهها پر است و بخش عمده این ۴۰درصد را مازوت تشکیل میدهد و با وجود کمبود اسفناک گاز و گازوئیل در کشور، نیروگاههای حرارتی در کشور چارهای جز تعطیلی ندارند. نیروگاههایی که بیش از ۷۰ درصد از برق مصرفی را تولید میکنند». که این فقط یک معنا داشت: «دیگر گاز و گازوئیلی هم نداریم». از سویی به دنبال این گفتهها، معاون اجرایی رئیسجمهور، شانزدهم آبانماه در حاشیه «کارگروه ملی کاهش آلودگی هوا» به دستور دولت، استفاده از سوخت مازوت در نیروگاههای اراک، اصفهان و کرج را رسما ممنوع اعلام کرد و دلیلش را حفظ جان مردم دانست: «قرار نیست تعدادی بمیرند تا ما برق داشته باشیم». در حالی که واقعیت شاید در گام اول با قطع مازوتسوزی، نگرانی درباره جان مردم بود اما واقعیتِ پنهانتر، مشکلات بحرانیتری را برای بخش صنعتی و تولیدی کشور، آن هم با بالاترین سطح وضوح کیفیت، عیان کرد و نشان داد مسوولان نمیتوانند همزمان چند مشکل را با هم حل کنند. اگرچه توقف مازوتسوزی امری درست است، اما نباید خاموشیهایِ مکرر صنعتی بهای آن باشد یا همچون سنوات گذشته انگشت اتهام را به سمت مصرفکنندگان نشانه گرفت و در عین حال، نگران تعطیلی کسبوکارها و بیکارشدن تعداد قابل توجهی از نیروی انسانی شرکتها و بنگاههای کوچک و متوسط نبود. بماند که امکان خودتامین بودن برق واحدهای تولیدی مستقر در شهرکهای صنعتی به راحتی میسر نیست و تولید برق در تخصص هر صنعتی نیست.
برای حل مشکل کمبود برق یا وزارت نیرو در جایگاه متولی تامین برق باید تولید را افزایش دهد یا از بخش خصوصی تولیدکننده انرژی برای تولید برق کمک بگیرد که نتوانسته این کار را بکند و بیشک، اینبار کمبود گاز و توامانی آن با قطع برق، باعث وقفههای متعددتری در چرخه تولید این شهرکها و رونق ملی خواهد شد. مهمتر اینکه، در برخی واحدهای تولیدی امکان خاموشی کامل وجود ندارد و بایستی برق آنها به طور مستمر وصل باشد. در این واحدها تولیدکننده از ژنراتور برای حفظ حداقل فعالیت واحد تولیدی در زمان قطعی برق استفاده میکند که مستلزم تامین گازوئیل با شرایط سخت و پذیرش اتهام قاچاق سوخت است. از طرفی، تامین و تجهیز همه شرکتها و کارگاههای تولیدی به ژنراتورهای مولد برق علاوه بر مصرف منابع مالی و کاهش سرمایه در گردش شرکتها، باعث افزایش احتمال بروز حوادث ناشی از مخاطرات نگهداری سوخت موردنیاز ژنراتورهاست و متعاقبا هزینههای تولید افزایش خواهد یافت. و اینها موضوعاتی نیستند که بتوان ساده از کنار آنها گذشت. مضاف براینکه، استمرار قطع برق و گاز به معنی کاهش ارزش اقتصادی شرکتها، سقوط بورس و خروج سرمایه از کشور است.
بیشک، سرمایهگذاران خارجی و داخلی در کشوری که ناتوان از تامین برق و گاز موردنیاز صنایع است، سرمایهگذاری نمیکنند. البته، برخی از مسوولان میگویند به سرمایهگذاریهای بیشتر نیازی نیست و همین بنگاههای فعلی اوضاع را اداره خواهند کرد. اما سوال این است که با کدام پول میخواهند هم دوام بیاورند و هم کشور را بسازند؟ باید بپذیریم، اقتصاد دیگر به استیصال رسیده و وضعیت غیرعادی، دائمی شده است. امروز اقتصاد ما روزهای دشوارتری از اواخر دهه ۹۰ دارد. در آن زمان هنوز اموال مازاد زیادی در اختیار دولت بود که به فروش رسید. آن زمان بدهیهای دولت کمتر از امروز بود و توانست اوراق قرضه بیشتری منتشر کند. اما امروز این امکانات از دست رفته و خزانه هم خالیتر از هر زمانی است. همزمان رابطه با اروپا هم بدتر شده است و با وجود شکاف میان اروپا و آمریکا بر سر دونالد ترامپ و رویکردهایش، ایران فرصت نزدیکی با دیگر کشورها را چندی است از دست داده و تحریمها این اقتصاد را بسته و بستهتر کردهاند. نگرانکنندهتر اینکه، اقتصاددانها نیز تصویر خوبی از وضعیت تولید، صنعت و اقتصاد در سال ۱۴۰۴ ندارند و ما باید منتظر غیرقابلانتظارترین اتفاقاتِ یک دهه اخیر باشیم.