رسانهها، رکن اطلاعاتی یک کشور هستند؛ ارکانی که در اقتصادهای دموکراتیک یا تئوکراسی، با بینشهای مختلف و بعضاً متضاد تعریف میشوند. تعریف کارگزاران دموکراتیک از رسانه، تأثیرگذاری سوم شخص مستقل بر روند توسعه است، اما در اقتصادهای وابسته به نظامهای دسپوتیسم و خودکامه، این جایگاه به نقشی معیوب و مزاحم تقلیل مییابد که باید بر آن نظارت شود و حصار محافظتی، شکاف بین اقتصاد با اثرگذاری اطلاعاتی را بیشتر سازد. دیدگاهی که در انقلاب صنعتی چهارم و در عصر هوش مصنوعی طبیعتاً قابل پذیرش نیست و شاخصهای مبتنی بر رسانه برای پیشبینی تورم، سرمایهگذاری، چرخههای تجاری و تحولات بازار مالی، یک الزام محسوب میشود. کمااینکه طبق تحقیقات ۲۰۲۳ بانک مرکزی اروپا «ECB»، اقتصاد، تولید و صنعت نیاز به رسانههایی تحلیلگر دارد تا بتواند دادههای سخت اقتصاد را به صورت نرم و چه بسا شبیه داستان برای عموم بازخوانی و روایت کند؛ تحولات سیاسی، اجتماعی یا تکنولوژیکی برونزا که بر اقتصاد تأثیر میگذارد را به مثابه یک هشدار واکاوی کرده و جامعه صنعتی و تولیدگر را مطلع سازد؛ و مهمتر آنکه، وقتی نوسانات بازار، خلق و خوی اقتصادی متخصصان، سرمایهگذاران و مردم را تحریک میکند و سوگیریهای گلهای را دامن میزند، در مقابل آن بایستد و با محتوای رسانهای که تراز روایتهای اقتصادی در برهههای حساس است، به قانونگذار، اقتصاددان یا کارگزار بازار، قدرت شکلدهی یا تبعیت به/از دستورکارهای سیاسی ـ اقتصادی را بدهد و از بحرانها و اعتراضات جلوگیری کند. در حقیقت یک پل مفهومی برای نوسانات، بحرانها و نظریههای کلان صنعتی ـ اقتصادی در شکلگیری انتظارات معقول شود و این فرضیه را توسعه دهد که افراد معمولیِ آگاه به اصول اقتصاد هم میتوانند نه تنها دیدگاههای کلان اقتصادی خود را از رسانهها و مجلات تخصصی به دست آورند که چه بسا از تحلیل فراوانی که رسانهها انجام میدهند یا از سیگنالهایی که شاخصهای تصادفی رکود« R-word» و عدم قطعیت سیاست اقتصادی«EPU» را به مثابه یک چراغ چشمکزن نشان میدهند، روزهای بحرانی بازارهای خود را پیشبینی کنند و برای آن آماده شوند. کمااینکه، از سوی دیگر ماجرا، این اثر سوم شخص، همانطور که در علم ارتباطات شناخته شده است، یک کانال قدرتمند نفوذ برای گزارشهای وضعیت اقتصادی پایگاههای مهمی چون صندوق بینالمللی پول، سازمان توسعه و همکاری اقتصادی«OECD» و چشم انداز اقتصاد جهانی «WEO» است و میتواند باورهای اقتصادی مدیران تجاری، سرمایهگذاران یا کارآفرینان جهان را نیز شکل داده، در مسیری متفاوت هدایت کند یا حتی «زیانگریزی»، «هزینه ریختهشده» و «بهروزرسانی غیربیزین» رفتاری آنها را تغییر دهد. اما اینها دقیقاً به چه معناست و چگونه میتوانند در بحرانها کاربردی شوند؟
مطابق با نظریه زیانگریزی، اندوه و درد ناشی از، از دستدادن (شکست) در سرمایهگذاریها مانند خرید تجهیزات تولیدی، ایجاد یک خط جدید یا ورود به یک بازار صادراتی ریسکپذیر، از حیث روانشناسی، برای افراد میتواند بیشتر از ـ حدود دو برابر ـ رضایت ناشی از به دست آوردن (موفقیت) باشد؛ و شاید به همین علت است که در وضعیت شکست و فقدان، افراد تمایل به پذیرش ریسک بیشتر به منظور اجتناب از ضرر را دارند. بهعبارت بهتر، افراد عموماً به تحمل ریسکی که با میزان معینی منجر به شکست است، در مقایسه با ریسکی که منجر به همان میزان موفقیت خواهد بود، تمایلی ندارند. از سوی دیگر، باید بدانیم تصمیمات جامعه اقتصادی یا تولیدی، از کارآفرین گرفته تا کارگر خط تولید، همواره تحت تأثیر اطلاعاتی است که دریافت میکنند. افراد ترجیح میدهند اطلاعاتی را جستوجو کنند که باورهای آنها را تأیید کند. علاوه بر آن، بر اساس سوگیری «بهروزرسانی غیربیزین»، افراد عموماً، رفتار و عقاید خود را نسبت به وقوع یک رویداد، بر اساس دانش قبلی خود از شرایط مربوط به آن رویداد تغییر نمیدهند، بلکه رفتار خود را بر اساس دانش پیشین و روش دریافت اطلاعات، عقاید و رفتارها عوض میکنند. در چنین شرایطی، نظریات و عقاید افراد(منِ کارآفرین یا شمایی که به نوسان سهامتان در بازار بورس فکر میکنید)، بیشتر از اخبار منفی، از اخبار مثبت دریافتی اثرپذیری دارد. حتی ممکن است هنگامی که سرمایهگذاری انجام میدهیم برای کنار آمدن با این پیامد که سرمایهی ما به هدر نرفته است، به سرمایهگذاری خود ادامه دهیم. اتفاقی که میتواند گاه عواقب خوشایندی هم نداشته باشد. عواقبی که مشابه آن را میتوان در سوگیری «هزینه ریختهشده» نیز دید. هزینه ریختهشده یعنی منابع سرمایهگذاریشده در گذشته (به شکل پول، زمان و…) موجب میشود که ما به رفتار یا سرمایهگذاری خود، هرچند زیانده ادامه دهیم. اصولاً همه کسانی که دچار سوگیری هزینه ریختهشده هستند، احتمال موفقیت بیشتری را از سرمایهگذاری خود برآورد میکنند. این رفتار به نوعی با نظریه «چشمانداز» قابل توجیه است؛ چون افراد نتایجی را که به ندرت محتمل هستند در مقایسه با نتایج قطعی، دستکم میگیرند. بنابراین شاید حالا برایتان بیشتر قابل درک شده باشد که چرا در بازارهای تجاری، تولیدی یا سرمایهگذاری، بیش از ۵۰ درصد ما با وجود ضرر، به فعالیت خود ادامه میدهیم؛ اصرار ما به انجام کارِ زیانده بیشک نهتنها به معنی امیدواری به آینده نیست، بلکه واکنش ما به کاهش یا اجتناب از ضرر است.
از سوی دیگر اغلب اطلاعات اشتراک گذاشتهشده در میان صنعتگر، تولیدکننده یا کارآفرین عموماً منفی هستند و همین مسأله موجب میشود ما تحمل پذیرش ریسک بیشتری داشته باشیم. مضاف بر اینکه، برای توجیه اسرافنشدن منابع سرمایهگذاری شده بیشتر ترجیح میدهیم همچنان در بازار فعالیت داشته باشیم و احتمال اندک مثبتشدن بازار را بیشتر از نتایج قطعی پیشرو ارزیابی کنیم. به بیانی سادهتر، ما معمولاً به دلیل داشتن امید نسبت به آیندهی مثبت و روشن بازار به فعالیت خود ادامه نمیدهیم، بلکه نمونهای صریح از سوگیریهای تبیینشده را به نمایش میگذاریم و خشم یا رضایت خود را به آنها الصاق میکنیم. اما با همه اینها آیا راهحلی برای سنجیده فکر و عمل کردن در اقتصادی متزلزل و پر نوسان داریم؟ قطعاً نادیدهگرفتن این سوگیریها نهتنها کمکی نخواهد کرد، بلکه میتواند همانگونه که نتایج نظرسنجیهای جهانی نشانگر است به افزایش زیان سرمایهگذاری ما هم منجر شود و حتی سیاستهایی را که با هدف بهبود شرایط به اجرا میگذاریم به شکست برساند. بنابراین، اولین و بهترین روشی که برای کنترل و کاهش اثرات این رفتارها میتواند به ما کمک کند، آموزش و آگاهیبخشی است. آموزش کمک میکند نسبت به محدودیتهای موجود آگاه شویم و در نتیجه، هنگام تصمیمگیری و انتخاب بهینه از میان گزینههای ممکن، محدودیتها را درنظر گرفته و از زیان بیشتر اجتناب کنیم. اما به نظرتان کدام کانال یا ابزار در دسترس بهتر به ما آموزش میدهد؟ پاسخ مرکز تحقیقات پیو«Pew» به این سوأل، رسانهها و مجلات تخصصی در هر فیلد و شاخه صنعتی، تولیدی یا تجاری است. طبق مطالعات این مرکز، رسانهها و مجلات تخصصی که با تجزیه و تحلیل گسترده، محتواهای مرتبط با هر حوزه را از طریق خودِ صنعتگر، کارآفرین یا متخصص یک شاخه کاری، بررسی میکنند، میتوانند به ما یاد دهند که چگونه بینش خود نسبت به تمام سوگیریها و عادات را با شرایط اثرگذار بر آن رفتار، یعنی جنبههای فیزیکی، اجتماعی و روانشناختی ادغام و به سمت انتخاب رفتار بهتر حرکت کنیم. در واقع، رسانهها و مجلات تخصصی میتوانند تلنگرهایی را بسازند که به جامعه تجاری یا صنعتی در انتخابها و تصمیمات بهتر و سودآورتر کمک کند. کاری که تعیّنگر قدرت رسانه در شکلگیری تصورات و انتظارات مبتنی بر اعتبار و اعتماد نیز هست و به ادعای موسسه تحقیقات اقتصادی Ifo زونیخ، میتواند «تجربههای خوبِ» اقتصاد کار و تولید را نهایی کند؛ بر قضاوت کارشناسان اقتصادی که تأثیر قابلتوجهی بر تصمیمگیریهای مربوط به سرمایهگذاری، تخصیص پورتفولیو و سیاستهای اقتصادی ـ تجاری دارند، تأثیر بگذارد؛ و از استناد جامعه اقتصادی به مجلات و رسانههای اقتصادی که با انتخاب یا نادیده انگاشتن برخی موضوعات، چارچوببندی داستانهای اقتصادی، انتخاب واقعیات و ارقام، قرار گرفتن یا فرار از دام منافع شخصی، لابیگری، تبلیغات مختوم به شکست و سانسور، چرخههای تجاری را پیشبینی میکنند یا تغییر میدهند، یک مدل مشارکتی یا مدافع را برای توسعه به وجود آورند. کاری که بسیاری از مجلات تخصصی ایران نیز با وجود تمامی موانع و محدودیتهای مالی و سیاستی در این کشور انجام میدهند و تأثیرشان فراتر از دایره کارشناسان اقتصادی عمیقاً اهمیت دارد و چه بسا که سزاوار تقدیرند.