صنایع چاپ لیبل IML در دهه گذشته با افزایش چاپ دیجیتال، تقاضای پایداری، رشد تجارت الکترونیک و نیاز به کارایی بیشتر، دستخوش تحولات قابل توجهی شدهاند. به عنوان مثال، این صنعت، اکنون به طور فزایندهای از اصول انقلاب صنعتی چهارم برای بهینهسازی فرآیندهای تولید، کاهش زمان توقف و بهبود کیفیت محصول استفاده میکند. خریدارها و سرمایهگذاران در این فضا نیز بر شرکتهایی تمرکز دارند که این فناوریهای جدید را پذیرفتهاند و در موقعیت مناسبی برای برآوردهکردن تقاضاهای در حال تحول مصرفکننده و نظارتی قرار دارند. روندی که میتواند عملاً مثبتِ توسعهای نباشد.
تحلیلگران با ارزیابی وضعیت اقتصاد جهان و بازارهای بینالمللی بخصوص با رصد فاکتورهای خطرساز سال ۲۰۲۵، معتقدند که طی سه سال آینده با وجود تمامی شاخصهای تکنولوژیکی، بسیاری از شرکتهای IML به دنبال خروج از این بازار یا توسعه آن با کمک بانکهای سرمایهگذاری خواهند بود و اکثر آنها با ناامیدی کارشان را رها میکنند. در شرایط اقتصادی کنونی، بانکها مانند گذشته دیگر تسهیلات حمایتی ندارند. همچنین، اختلالات ارزی، در بسیاری از کشورها به مرز شکنندگی عمیق رسیده است. زنجیره تأمین جهانی نیز گرفتارِ اختلافات سیاسی عجیب شده و برای بدیهیترین زیرساختها چون انرژی در حال دست و پا زدن است؛ مهمتر اینکه، بسیاری از فعالان این مشاغل فاقد استراتژی خروج هستند، قدرت انعطاف و انطباق با تغییرات بازارهای فروش جهان را ندارند، و چه بسا فکر میکنند یک مسیر رو به توسعه همیشه جلوی چشمهایشان است و خواهد بود؛ در حالی که جهان تجارت حالا به جبر جغرافیا هم که شده معادلات توسعهای را بر هم زده است.
بیشک پذیرش تغییر معادلات تجاری با توجه به شواهد، کار دشواری نیست. اما اینجا برای آنهایی که هنوز امید به توسعه دارند یک سوال به وجود خواهد آمد: با همه این مشکلات آیا راهی برای عدم خروج شرکتهای کوچک یا بزرگ از این صنعت وجود دارد؟ آیا نمیشود برای آنها و مهاجرت سرمایهکلان ارزی کاری کرد؟ طبیعتاً راهحل قطعی وجود ندارد؛ ولی شاید این چالش را بتوان با بهکارگیری «رویکرد ارزش آفرینی برای افزایش مقیاس شرکت» تا حدودی کنترل کرد. به استدلال تحلیلگران، در شرایط فعلی، اگر در کشورهایی تجارت نمیکنید که درگیر مشکلات زیرساختی هستند، برای شما، چنانچه در حال حاضر قصد فروش شرکت و تعطیلکردن کسب و کار خود را ندارید، «خلق ارزش» هوشمندانهترین کار است. اما این امر مستلزم توسعه استراتژیهای خلق ارزشی است که برای خریداران جذاب باشد و نگرانیهای مرتبط با ریسکهای احتمالی را برطرف کند. چه پنج یا ۵۰ سال در این تجارت بوده باشید، موثرترین راه برای اجرای این رویکرد عقب نشینی و نگاهکردن از چشم خریدار است. شما باید ارزیابی را از نگاه خریدار انجام دهید تا نشتیهای ارزش خود را شناسایی کنید؛ نشتیهایی که میتوانند چشمانداز بلندمدت کسب و کار شما را ضعیف کنند. ولی چگونه؟
برای این کار میتوانید رایجترین عرصههای مورد توجه سرمایهگذاران/خریداران را از لنز جدیدتری ببینید:
برندسازی: آیا برند شما در بازار متمایز است؟ آیا هویت تجاری دارید؟ آیا برنده جوایز صنعتی ـ بدون دادن پول برای سمینارها و جوایز یا خرید عنوان ـ شدهاید؟ آیا مدیرعامل شما در رسانههای مختلف، شناخته شده است و قدرت تحلیلگری دارد؟ آیا شرکت شما در حوزه مسوولیتهای اجتماعی، جایگاه مطلوبی دارد؟ آیا محتوای رسانهای شرکت شما، منطبق با جدیدترین دادههای روز جهان از صنعت IML است یا یک کپیکار حرفهای هستید؟
وابستگی: آیا کسب و کار شما به جیب مالک و سرمایهگذار وابسته است؟ آیا درآمد شما عملاً به چند مشتری اصلی وابسته است؟ آیا سود حاصل از محصولات و خدمات قبلی حوزه فروش شما دیگر از چرخه خارج شده است؟
استعداد: آیا تیم مدیریتی شما از دانش فنی و تکنیکالی روز دنیا شناخت جهانی دارد؟ آیا روحیه تیمی شما در سختیها بالاست؟ آیا واحد فروش و پشتیبانی، برای هر طرح تجاریتان، در صورت شکست یک طرح، جایگزین واقعی قابل اجرا دارد و برای آن در اوج آمادگی است؟
فناوری: آیا فناوریهای دارید که کارایی، مقیاسپذیری و کیفیت چرخه تولید و عرضه شما را توسعه دهد؟ فناوریهایی مانند سیستمهای پردازش کسب و کار، مدیریت زنجیره تامین و موجودی، تجزیه و تحلیل دادهها و ابزارهای گزارش اطلاعات. از نقطه نظر تولید چطور؟ آیا فناوری پیش از چاپ شما منسوخ شده است یا از جدیدترین جریانهای کاری دیجیتال و اتوماسیون استفاده میکند؟ آیا تجهیزات چاپ، تبدیل و تکمیل شما از فناوریهای مدرن ثبت خودکار، کنترل جوهر و کاهش ضایعات استفاده میکند؟
فرآیندها: آیا همه بخشهای زنجیره شما، بازیهای تجاری جهانی را میشناسد؟ آیا تولید و فروش شما استراتژیهای بازاریابی، کنترلهای مالی و سیستمهای پیشبینی دارد؟ آیا آنقدر چابک و آماده است که در مواقع بحران چه مالی چه عرضهای، گیج نشود و بقیه فرآیندهای داخلی و خارجی را حمایت کند؟ اصلاً به مدیریت بحران اعتقادی دارد یا آن را میشناسد یا برای آن صرفاً جلب رضایت مدیریت/مالک/ سرمایهگذار، هدف نهایی است و توانایی دیگری ندارد؟
ادغام: آیا برای ادغامهای موفقیتآمیز کسبوکار یا سرمایهگذاری، مداخلهگرِ توانمندی هستید و میتوانید اصلاح و تغییر را بپذیرید؟ آیا نگرش ادغامسازی برای گذار از داشتههایی که اغلب در استراتژیهای خروج از دست میرود را دارید؟ آیا با مفهوم «شکاف خلق ارزش» آشنا هستید؟
اگر پاسخ تمامی این سوالات، مطلوب رو به کمال است، به خودتان تبریک بگویید. شما آماده بقاء و چه بسا توسعه هستید. اما با این حال، همچنان باید برای نشتیهای خلق ارزش احتمالی تلاش کنید. گامهایی که یک کسبوکار میتواند برای پرکردن «شکاف» ارزش بردارد شامل تهیه نقشه راه حسابرسی و خروج (ممکن است ۹۰ روز طول بکشد)، تغییر موقعیت استراتژیک برای تسریع رشد درآمد (۹۰ روز زمان نیاز دارد) و بهبود عملیات برای ایجاد کارایی و مقیاسپذیری (۱۵ تا ۲۴ ماه زمان میبرد)؛ است. این چرخه صاحبان شرکت را به چالش میکشد تا رویکرد خاصی را اتخاذ کنند: کسب و کار خود را از چشم یک خریدار ببینند. نشتیهای ارزشی پنهان را شناسایی کنند؛ و البته درک کنند که خریداران باتجربه بر کاهش ریسک تمرکز دارند. آنها نمیخواهند مشکلات شما را به ارث ببرند. آنها حتی در مورد روزهای پس از ادغام شما هم فکر میکنند و بر مبنای آن تصمیم میگیرند.
خریداران مسائلی را که بیشتر دوست دارند بررسی میکنند. به همین دلیل، اگر آنها یک کمپانی کوچک هم باشند یک تست استاندارد را انجام میدهند. این استاندارد شامل عوامل کلیدی مانند شناخت برند، سابقه سرمایهگذاری در فناوری، کیفیت تیم مدیریت، راهاندازی موفق خط تولید محصول جدید، استانداردهای اطلاعات مدیریت و فهرستی از دیگر مشتریان شماست. بنابراین جلب نظر خریدار محصولتان باید اولویتهای عملیاتی شما را حتی برای یک یا دو سال آینده شکل دهد و طراحی کارتهای گزارشی را عامل شود که اولویتها را تراز و ارزش ایجاد میکند. آنچه که حتی برای خروج شما از کسب و کار فعلی هم نیاز است. خریدار اگر قصد خریدِ شرکت شما را هم باشد برای به دست آوردن و درک عمیق از منطق استراتژیک آن، نیاز دارید چشمانداز ادغامها و اکتسابها معاملاتی «M&A» را دنبال کنید و یک واحد مالی قدرتمندرا در کنارتان داشته باشید؛ چون کوچکترین درز اطلاعاتی از شرکتتان درباره وضعیت نامناسب مالیتان، شما را بر باد خواهد داد. شما نباید فراموش کنید که هر کارمند یا کارگر یک رسانه برای رقیب است. بنابراین مراقب باشید این رسانه را حتی در سختترین شرایط تجاریتان راضی نگه دارید. شاید باورپذیر نباشد اما در دوران پاندمی، بسیاری از شرکتها سقوط کردند چون رقبا به روایتهای کارکنان آنها بیشتر از مقالات علمی آکسفورد استناد کرده بودند.
علاوه بر نقشه راه و رصدگری کنترلی، استراتژی برند خود را ارزیابی کنید تا یک موقعیت منحصر به فرد در بازار به دست آورید. بر اساس آنچه که خریداران برایش ارزش قائل هستند، بر مبنای جریان حرکتی بازار، چرایی وفاداری مشتریان و تحقیق و تحلیل مشتری، به طور مداوم شاخصهای کلیدی عملکردی را دنبال کرده و استراتژیهای بهبود را اصلاح کنید. زیرا با این دانش و روند، شما در موقعیتی قرار میگیرید تا به آسانی بتوانید تغییرات عملیاتی منتهی به رشد ارزش تجاری را اعمال کنید. کمااینکه، بهبود عملیاتی جایی است که به یافتههای حسابرسی میپردازید، داستان جدید خود را به بازار میآورید و فرآیندهای ضعیف، فناوریهای منسوخ شده، روحیه ضعیف تیمی و رشد آهسته و حاشیهای واحدها که میتوانند منجر به ناامیدی شوند را حذف میکنید. در واقع، با اتخاذ این رویکرد، در طول زمان، کسب و کاری قوی و ایمنتر ایجاد میکنید و شرکت خود را برای خریداران بالقوه جذاب و کارآمدتر میسازید.