سید رضا حسینی/ کارشناس اقتصادی
بستهبندی، صنعتی ارزآور و سنجهای موثر در رشد، توسعه تجاری و فرصتسازی صادراتی است. این صنعت از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸، رشدی ۸/۶ درصدی داشته و پیشبینی بلندمدت مؤسسه پژوهشی اسمیترز ، افزایش تقاضای ۱/۰۵ تریلیارد دلاری تا سال ۲۰۲۴ و رشد تقریبی ۳ درصد در هر سال به منظور دستیابی به ارزش ۱/۲ تریلیون دلار تا سال ۲۰۲۸ است. پیشفرض محوری اقتصاد برای این صنعت هم آن است که با ابتنا به انتظارات عقلایی و «بهینهسازی مقید » بتواند به واسطه چند شاخصه در بازارهای پر افت و خیز تجاری به خصوص در دوران پاندمی، شانس موفقیت ۷۵ درصدی در تحقق پیشبینیها داشته باشد. البته قویاً پیشنهاد میشود که در این بین اثر «قاببندی» مدلهای متغیر تولیدی و صادراتی که میتوانند منجر به سوگیریهای تجاری و رخدادهای احتمالی مانند نوسانات قیمت مواد اولیه یا ارز شوند نیز نادیده انگاشته نشود.
برحسب پارادایم و گمانههای موجود، رشد جمعیت در کنار توسعه اقتصادی، یکی از آن فاکتورهای اثرگذار بر صنعت بستهبندی است که گِراف تازهای از این صنعت را پیشرسم خواهد کرد. سازمان ملل در گزارش جدید خود پیشبینی کرده که جمعیت جهان از ۷/۷ میلیارد نفری فعلی تا سال ۲۰۵۰ میلادی به ۹/۷ میلیارد نفر برسد و این افزایش عمدتاً در کشورهای در حال توسعه رخ دهد. به نحوی که در برخی از کشورها به خصوص در آفریقا روند رشد به شدت حداکثری خواهد بود و در ۴۹ کشور دنیا که کمترین میزان توسعه را دارند، نرخ جمعیت عملاً دو برابر میشود. طبیعی است که با این رشد جمعیت، به ویژه در بازارهای کلیدی نوظهور مانند چین و هند که رشد نرخ شهرنشینی را نیز تجربه میکنند؛ افزایش مصرف کالا، قرار گرفتن در معرض کانالهای خردهفروشی مدرن، تمایل طبقه متوسط تقویتشده برای تعامل با برندهای جهانی و همگونی با عادات جدید خرید، بستر مناسبی را برای تولیدکنندگان و سرمایهگذاران صنعت بستهبندی فراهم آورد.
کمااینکه یورومانیتور تخمین زده است در بدیهیترین حالت، اگر جمعیت شهری کشورها فقط بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۳ به طور میانگین نرخ رشد ۱/۷ درصدی در هر سال را تجربه کند، این رشد جمعیت بیش از هر چیز، تقاضا برای مواد غذایی و آشامیدنی بستهبندی شده را افزایش میدهد. به نحوی که با افزایش درآمد به خصوص در کشورهایی مانند چین، مصرفکنندگان طبقه متوسط، با افزایش سطح تقاضا برای موادغذایی بستهبندیشده عامل ایجاد تغییرات در روند چرخه مصرف و صنعت بستهبندی خواهند شد؛ و در این بین، آسیا و اقیانوسیه تا سال ۲۰۳۰ بزرگترین مصرفکنندگان جهان باقی میمانند. قاره اروپا سهم قابل توجهی از بازارهای مواد غذایی و آشامیدنی بستهبندی شده در جهان را به دست میآورد و روند آن با مصرف سرانه در بازارهای آلمان، فرانسه و انگلستان تقویت میشود. دسترسی به مواد غذایی بستهبندی شده در بازارهای آسیا و اقیانوسیه هم بیشتر شده و پتانسیلهای رشد مصرف افزایش مییابد.
حتی برزیل با توجه به بهبود وضعیت اقتصادی و رشد بالای صنعت مواد غذایی و آشامیدنی به خصوص در صنایع لبنی و روغنهای خوراکی، تا سال ۲۰۲۳ حدود ۳۱میلیون دلار به ارزش بازار صنایع غذایی بستهبندی شده میافزاید. علاوه بر آن انتظار میرود که رشد عمومی اقتصاد جهانی در دهه آینده ادامه یابد و با رشد بازارهای مصرفی نوظهور تقویت شود. هرچند بروز اختلالات کوتاه مدت ناشی از تأثیر برگزیت و هر گونه تشدید جنگ تعرفهای نیز دور از ذهن نیست اما در یک جمعبندی کلی، نتیجه باز هم افزایش سرانه درآمدی و رشد سرانه مصرفی برای کالاهای بستهبندی شده است که میتواند پتانسیلهای بالقوهای را در اختیار تولیدکنندگان، سرمایهگذاران و فعالان صنعت بستهبندی، لیبل و چاپکاران قرار دهد.
مضاف بر آن، پایداری و اقتصاد مدور یکی دیگر از فاکتورهایی است که میتواند صنعت بستهبندی و لیبل را تقویت کرده و جایگاهی جدید به آن دهد. ایده توسعه پایدار به عنوان اولین جمله از گزارش کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه «WCED»، استدلال میکند: در تمدن کنونی، توسعه پایدار، توسعهای است که در آن نیازهای بشر را بتوان بدون افزایش سطح آلایندگیها برآورده ساخت. اقتصاد پایدار در این نوع از توسعه، باید مبتنی بر رشد اقتصادی، حفاظت از محیطزیست، ارتقاء کیفیتِ زندگی و حفظ سلامت انسانها باشد و البته این نه تنها درباره محیط و عوامل بیوفیزیکی-زیستی، بلکه درباره ساخت کالاها و محصولات انسانی نیز صدق میکند.
بدینسان، دکترین توسعه پایدار در راستای تحقق عدالت اجتماعی با استفاده از پروژههای همسو با معیارهای زیست محیطی میتواند معنا مییابد و لازم است به آن توجه شود. کمااینکه تحلیل جدید مدل تقاضای پلیمر موسسه وود مکنزی تأئید میکند طراحی جدید بستهبندی کالاهای مصرفی که شامل رویکردهای حذف، جایگزینی و استفاده مجدد است، میتواند تقاضای جهانی بسته بندی در زمینه مصرف پلاستیکهای مضرر را از ۱۹۰ میلیون تن فعلی به ۱۵۰ تن در سال ۲۰۵۰ کاهش دهد و از ورود ۴۲۵ تن پلاستیک به جریان زبالههای صنعت بستهبندی و صنایع وابسته بدان در دوره پیشبینی شده بکاهد؛ که این معادل بیش از ۲۰ تریلیون بطری پلاستیکی و ظروف غذاخوری است و قویاً محرکی تشویقی برای برندها و فعالان صنعت بستهبندی و چاپ لیبل خواهد بود چون به طور فزایندهای میتوانند طرحهایی را ایجاد و توسعه دهند که مبین تعهد آنها به چرخه زیستمحیطی است.
علاوه بر آن، چون حدود ۴۰ درصد از مواد غذایی تولید شده در سراسر جهان مصرف نمیشود، به حداقل رساندن ضایعات مواد غذایی از طریق تزریق و بکارگیری فناوریهای مدرن مانند استفاده از ظروف «IML» که انعطافپذیر هستند و بر ماندگاری بیشتر مواد و محصولات غذایی میافزایند، میتواند صنعت بستهبندی و چاپ لیبل را بهویژه در بازارهای کمتر توسعهیافته که زیرساختهای خردهفروشی یخچالی ندارند، به جایگاهی روبه رشد برساند؛ و در نهایت آیندهپژوهی زنجیره تأمین، توزیع و مصرف را برای فعالان این صنعت در کنار توجه به دو مولفهی «رفتار مصرفکننده» و «اقتصاد رفتاری مالکان برند»، مقرون به صرفه و مبتنی بر ماندگاری و بقاء تبیین کند و چه بسا دروازهی ورود صنعت بستهبندی و لیبل به دنیای نوین تجارت جهانی باشد.