وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مهمترین رکن فرهنگی دولت است که باید نقش خود را خصوصاً در حوزه تنظیمگری در کنار سایر نهادهای حاکمیتی فعال در حوزه فرهنگ و هنر ایفا کند. اما در هر دوره به علل مختلف، از اهمیت و اثرگذاری آن کاسته شده و در سالهای اخیر عمدتاً از جایگاه حداکثری بالقوهاش تا آرامکننده تشنجهای اجتماعی در موقعیتهای بحرانی و موقت فرو افتاده است. از اینرو، اکنون، انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و سیاستهای او، کلیدیترین انتخاب در نمایش رویکرد فکری و فرهنگی دولت چهاردهم است؛ چرا که میتواند گویای اراده دولت برای جهتدهی به تغییرمسیرهای احتمالی این وزارتخانه و وابستههای بدان باشد. هرچند بایستی توجه داشت، وزارت فرهنگ و ارشاد حتی اگر فرهنگی باشد، پستی سیاسی است. بدین معنا که وظیفه وزیر آن است که مسیر تحقق شعارهایی را که در انتخابات رأی آورده است، در وزارتخانه خود دنبال کند. حال اینکه با چه روشهایی این مسیر طی شود برعهده معاونان و مدیران کل آن مجموعه است. به بیانی، نه تنها تخصص وزیر مهم است بلکه او ادارهکننده سازمان است و باید مراقبت کند شعارهایی که رای آورده است، پیگیری شود و مطابق با آن شعارها و ایدهها، سیاستها جهت تأمین نیازهای محرز یا پنهان جامعه فرهنگی و صنایع فعالِ آن را پیاده کند؛ و چه بسا، شفافسازی پیرامون تخصص وزیر منتخب و تیم اجرایی او و سطح ارتباطگیری فعالان حوزه مربوطهی هر وزیر، نقش حیاتی در تعیین مسیر و سیاستهای دولت بخصوص در حوزه فرهنگ ـ هنر و اقتصاد خلاق فرهنگی دارد و تجربه و سابقه کار مدیریتی قوی فرد منتخب میتواند چارهساز بسیاری از مشکلات باشد.
یکی از چهرههایی که میتواند به قطع و یقین فضای رسانهای و اجتماعی را آرامتر کند؛ به جلوگیری از فساد و سوءاستفادههای احتمالی کمک کند؛ نظارت مدبرانهتری بر عملکرد سیاستهای فرهنگی و اقتصاد فرهنگی کشور داشته باشد؛ مانع از تصمیمگیریهای نادرست شود؛ بر افراد مسوول در وزارتخانه خود، نظارت بیشتری داشته و تلاشش برای انجام درست وظایف، مضاعفتر باشد؛ حسین انتظامی است. مردی که بنده بیش از یک دهه افتخار شاگردی او در روزنامههای جامجم و همشهری را داشتم. او از سردبیری گروه خاطرهانگیز نشریات ابرار در سال ۷۶ تا تأسیس موسسه جامجم و مدیرعاملی موسسه همشهری و کمک در پایهگذاری خبرآنلاین، همواره فعالیت در بدنه روزنامهنگاری و رسانه را ادامه داده و همین سابقه، او را مستمر در معرض مدیریتهای مختلف قرار داده است. حتی، کتابش: «پرگار: تجربهنگاری و جستارهایی در مدیریت فرهنگی» که حاوی خلاصه گزارشهایی از اقدامات او در دولتهای یازدهم و دوازدهم است به خوبی نشان میدهد که او به خلأها و نیازها و ضرورتهای مدیریت کلان کشور در حوزههای مختلف به خوبی آگاه است. اقدامات و سوابق اجرایی که در کنار گرایش سیاسی، رده سنی میانسالی، تجربه حوزههای مختلف مدیریت فرهنگی، اقتصادی، صنعتی و نوع کنشگری اقتصادی ـ اجتماعی او، تأئید میکند، حسین انتظامی میتواند گزینه اصلحی برای وزارتخانههای «دولت ملی» آقای پزشکیان مانند ارشاد یا وزارت صمت باشد. کمااینکه، وقتی انتظامی در سازمان سینمایی با حکم سید عباس صالحی در سال ۱۳۹۷، تجربههای مدیریتی در حوزه فرهنگ را ورق زد و پایش را به حوزه هنر کشاند، تمرکز و علاقه شخصی او بر شفافسازی که بیشترین محتوای توئیتهایش را به خود اختصاص میدهد، محور اقدامات فرهنگی و رسانهای وزارت فرهنگ یازدهم و دوازدهم شد و نوع تفکر اقتصادی او برای حل مشکلات را در حوزه صنعت هم نشان داد. علاوه بر اینکه، او در نیمه اول دهه ۱۳۸۰ به عنوان سخنگوی شورای عالی امنیت ملی فعالیت میکرد و راهبر بینشی خوبی در سنجش مشکلات خرد و کلان است.